جدول جو
جدول جو

معنی سگ کشی - جستجوی لغت در جدول جو

سگ کشی
(سَ کُ)
کشتنی است مثل کشتن سگ که آن را مؤاخذه نیست. (آنندراج) :
نشنیدی و وقت سگ کشی میگویی
انگار که گربۀ سیاهی کشتی.
یحیی کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
شغل و عمل سیم کش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خط کشی
تصویر خط کشی
خط کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زه کشی
تصویر زه کشی
خشکاندن آب باتلاق، عمل خشکاندن باتلاق به وسیلۀ کندن گودال ها یا نهرهای کوچک و بردن آب های زائد به گودال ها و زمین های پست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سگ آبی
تصویر سگ آبی
حیوانی پستاندار از راستۀ جوندگان با سر گرد، گوشهای کوچک، پاهای پرده دار، دم پهن پوست لطیف و موهای خرمایی که در آب به خوبی شنا می کند و در کنار رودخانه ها به طور دسته جمعی خانه های محکم دو طبقه برای خود می سازند، در زیر شکمش غده ای معروف به جند بیدستر یا خایۀ سگ آبی قرار دارد که در طب قدیم به کار می رفت، سمور آبی، بیدستر، بادستر، ویدستر، بیدست، سگ لاب، سقلاب، هزد، قندس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپه کشی
تصویر سپه کشی
لشکرکشی، شغل و عمل لشکرکش، فرماندهی لشکر، فرستادن لشکر، آدات و ادوات جنگی به جایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سگ دوی
تصویر سگ دوی
تکاپو و دوندگی بیهوده و بی فایده
فرهنگ فارسی عمید
(سَ کَ)
مردم گیا باشد و آن را از آنجهت سگ کنی میگویند که هرکس آن را میکند میمیرد پس بوقت کندن اطراف آن را خالی کنند و طنابی آورند یکسر آن را بر کمر سگ و سر دیگر را بکمر گیاه بندند و سگ را نهیب دهند تا بدود. در آن اثناء آن گیاه از زمین کنده شود. گویند بعد از چند روز آن سگ میمیرد. میوه و ثمر آن را به عربی تفاح الجن خوانند. (برهان). همان مردم گیا که استرنگ گویند. (رشیدی). مردم گیاه است چون سگ میکند باین اسم موسوم شده و سگکنک مصغر سگ کنی است. (آنندراج). رجوع به سگ کنک شود
لغت نامه دهخدا
(سَ کُ)
رستنی باشد که بیشتر درآبهای ایستاده روید و برگ آن ببرگ بید مانند است و ساق آن سرخ و گره دار میشود و آن را بتازی فلفل الماءو زنجبیل الکلاب خوانند و چون تر باشد با تخم آن بکوبند و بر کلف طلا کنند نافع بود. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خط کشی
تصویر خط کشی
پگمالی خط کشیدن روی کاغذ بوسیله خط کش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چک کشی
تصویر چک کشی
گرفتن پول از حساب شخصی بوسیله چک چک نویسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سگ پوی
تصویر سگ پوی
آواز پای بوقت آمدن و رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیمکشی
تصویر سیمکشی
عمل و شعل سیمکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زه کشی
تصویر زه کشی
خشکاندن آب زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست کشی
تصویر دست کشی
مالش مالیدن، کدیه گدایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل کشی
تصویر گل کشی
حمل و نقل گل و خاک: کپه گل کشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لش کشی
تصویر لش کشی
مرده کشی
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره هفت بندیها جزو رده گیاهان دو لپه یی بی گلبرگ که علفی و یکساله است. ارتفاعش بین 30 تا 80 سانتیمتر و دارای برگهایی با طعم تند مانند فلفل است. محل نمو آن معمولا در کنار جویبارها و جنگلهای مرطوب باتلاقهاست فلفل الما زنجبیل تاکلاب فلفل آبی
فرهنگ لغت هوشیار
مهر گیاه استرنگ بیروح الصنم. توضیح وجه تسمیه آن از آن جهت است که کندن آن را شوم و موجب مرگ کننده دانند از این رو چون خواهند آن را بکنند اطراف آن را خالی کنند و یکسر طنابی را بر کمر سگی بندند و سگ رل نهیب زنند تا بدود در این اثنا گیاه کنده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
((کِ))
عمل و شغل سیم کش، مجموعه سیم ها و کلید و پریزهایی که به کمک آن ها برق یا تلفن را به نقاط مختلف ساختمان یا دستگاه می رسانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لش کشی
تصویر لش کشی
((لَ. کِ))
مرده کشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زه کشی
تصویر زه کشی
((زِ. کَ یا کِ))
خشکاندن آب زمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نگرکشی
تصویر نگرکشی
جلب توجه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
Wiry
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
filiforme
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
проволочный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
drahtig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
дротовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
drutowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
丝状的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
fibroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
filamentoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
fibroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
draadachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سیم کشی
تصویر سیم کشی
तारदार
دیکشنری فارسی به هندی